شیرینی زندگی ما

سلام نفسم یه مدت زیاد که برات ننوشتم و کلی هم از این بابت شرمنده ام مامان یه خورده کارش تو اداره زیاد شده ولی خوب همین باعث شد اینترنت خونه وصل بشه و من از شرمندگیت در بیام هفته قبل یه کوچولو سرما خورده بودی که خدارو شکر الان خیلی بهتری عزیز دلم همیشه خوب باش از خوبی تو ما خوبیم دوست دارم بی اندازه ...

گل نازم آذر واسه مامان ماه دوست داشتنی ایه چون هم تولد خاله جون هم تولد خودت و هم من و بابائی تو این ماه عقد کردیم ٢٠آذر تولد خواهر عزیزم مبارک خواهر خوبم ممنون که هستی و هیچوقت من و تنها نذاشتی تو یکی از مهربونترین آدمای زندگیمی  همیشه پشتیبانم بودی و چشم امیدم بهت بود همیشه من و بخشیدی و ازم کینه به دل نگرفتی همیشه بهت افتخار میکنم به قدرتمندیت میبالم خیلی دوست دارم عزیزم تولدت مبارک ...

...

                      نفس مامان خلاصه این پرژو واکسن زدن هم تموم شد و رفت تا ٦ سالگیت ایشالا به سلامتی ناز دونه مامان به کوچولو پاهای خوشگلت ورم کرده تب کردی ولی کلا" سبک بود و خیلی اذیت نشدی خدارو شکر تا همیشه عاشقتم نفسم ...

...

   سلام عسلک مامان چند وقت بود اینجوری عکس نذاشته بودم تمام عصر های زندگی ما با تو شیرین و دوست داشتنیه عاشقتیم هر روز بیشتر از دیروز ...

    ۱- نمی‌خواهم خودم را در خانه حبس کنم. نمی‌خواهم ارتباط اجتماعی‌ام محدود به در و همسایه و فک و فامیل باشد. می‌خواهم آدم‌های جدیدی را ببینم، در جامعه باشم، از تغییرات فرهنگی و اجتماعی دور و برم با خبر باشم و بدانم آن بیرون چه خبر است.   2- نمی‌خواهم دانسته‌هایم را تنها در رابطه با غذای سالم، پاک کردن لک‌های فرش و سرامیک، داروهای دل‌درد و آبریزش بینی بچه‌ها و بازی با بچه‌ها بیشتر و بهتر کنم. می‌خواهم در کنار این اطلاعات، بدانم آخرین فناوری تبادل اطلاعات در دنیا چیست. با موبایل چه کارهای جدیدی می‌شود کرد، بعد از فیس‌بوک چه چیز دیگری باب...

عزیزم وبلاگت یک ساله شد یک ساله که مامانت واست می نویسه ایشالا تا همیشه زندگی واست خوبی و خوشی رقم بزنه و مامان برات بنویسه ایشالا خبر رفتن به مدرسه و دانشگاه و خبر عروسیت و ازهمه مهم تر خبر سلامتی تو واست بنویسم دوست دارم نفسم             بزن قدش عجیجم ...

سلام نفسی چند وقت پیش مامان یکی از عکسات و که ماهی جون شدی و تو مسابقه نی نی و شکلک شرکت داد روند مسابقه اینجوری بود که باید هر کسی تو وبلاگ خودش و بقیه نی نی وبلاگیا تبلیغ می کرد اکثرا" هم به همه آشناهاشون گفته بودن که موقع رای گیری بیان رای بدن مامان چون فقط تو اداره اینترنت داره کلی سرش شلوغ شد نتونست برات تبلیغ کنه حتی به دوستامم که نت داشتن نگفتم که برن رای بدن رای گیری که تموم شد رفتم یه سری زدم کلی هم ناراحت بودم که وقتی تبلیغ نکردم چرا اصلا" شرکت دادمت اماااا..................شما از ٤٠ نفر شرکت کننده نفر چهارم شده بودی که یک رای مال من و بقیه رای هار و همه نی نی وبلاگیای عزیز به عکست داده بودن و تو تنها شرکت کننده ای بودی که عمه...