anisaanisa، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

شیرینی زندگی ما

اسباب کشی...

1390/10/26 10:45
نویسنده : مامان آنیسا
364 بازدید
اشتراک گذاری

عشق مامان یه مدت نتونستم واست بنویسمniniweblog.comآخه می خواستیم خونمون و عوض کنیم و مامان سرش شلوغ قابل توجه شما خونمون و به خاطر شیطنتهای شما عوض کردیم چون دیگه بزرگ شدی و میخواستی باز ی کنی آتیش بسوزونی این خونه واست کوچیک بود هی میخوردی به درو دیوارniniweblog.comما هم یه خونه خوشمل بزرگتر گرفتیمniniweblog.comمن و بابائی هم که دوروز تعطیلی بیشتر نداشتیم عزممون و جزم کردیم درniniweblog.comعرض دو روز تمام کارارو انجام دادیمniniweblog.comو رفتیم خونه جدیدniniweblog.comاینجا خونمون بزرگتره تازه دریا هم بهمون خیلی نزدیکه این دوروز تو همش خونه پدر جون بودی و حسابی با شیطنت و جیغ بنفشniniweblog.comروی همه رو سفید کردی بیچاره عمه جون هر بازی که بلد بود همه جور ادا و اطوار واست در آورد تا ساکت نگهت داره از دالی موشه بگیر تا...niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com niniweblog.comکه هیچ فایده ای نداشتniniweblog.comقربونت برم که شیطنت و جیغاتم عشقهniniweblog.comوقتی شب من و بابائی اومدیم دنبالت اصلا" بهمون نگاه نکردی و باهامون قهر بودیniniweblog.comالبته واسه مامان عادی بود هر وقت یه مدت طولانی تنهات بزارم همینجوری میشی اما تو ماشین مامان وبوس کردی و باهام آشتی کردیniniweblog.comعزیزم مامان دوست نداره هیچ وقت تنهات بزاره بعضی وقتا مجبور میشم عزیز دلم این و بدون من و بابائی خیلی عاشقتیمماچ

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان آیلا
26 دی 90 9:47
خوب مامانی من دلم برا شما و بابایی می تنگه منو تهنا نذارید خوب
مامان رهام
13 بهمن 90 10:55
منزل نو مبارك