پستوووووووووووووووووونک
نفس طلای مامان مرحله دوم ترک پستونکت با موفقیت تموم شد و شما خلاصه با پسته عزیزت خداحافظی
کردی البته ترک پستونکت و مدیون خاله رویا (مربی مهدت)هستیم .چند روز اول ازت خواست که
پستونکت و بهش بدی تا برات بشوره شما هم بهش میدادی اما خاله می برد تو ساکت می ذاشت و تا ظهر
بهت نمیداد با من هم هماهنگ کرد که بعد از ظهر هم همین کارو کنم آخه عقیده داشت چون هیچکدوم
از بچه های کلاس پستونک نمی خورن آنیسا هم خودش کم میل شده بزار هیچ فرقی با بچه های دیگه
نداشته باشه منم که کلا با پستونک خوردنت مخالف بودم از خدا خواستهبعد از ظهرا یکی دوبار ازم
خواستی منم گفتم دست رویا جون همین شد که دیگه نخواستی الان دو هفته هست که شب ها هم
پستونک نمی خوری پروژه ترک با موفقیت انجام شد
جریان سوراخ کردن پستونک و ترک مرحله اول و براش تعریف کردم و گفت شما اول باید خودتون ترک کنین
و با اعتماد و اطمینان ازش بخواین تا آنیسا هم بدون چون و چرا قبول کنه و واقعا" درس بزرگی
بود واسه من فکر نمیکردم به این راحتی بخوای شب بدون پستونک بخوابی و خیلی تو خوب خوابیدنت
تاثیر داشت چون دیگه بهانه بیدار شدن نداری عزیزکم.
دووووووووووووووووست داااااااااااااارررررررررمممممممممم