anisaanisa، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

شیرینی زندگی ما

واکسن یک سالگی

1391/2/26 13:06
نویسنده : مامان آنیسا
372 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس مامان Baby Girlاول از همه 18ماهگیت مبارک عزیزم ایشالا 120 ساله بشی عشقمدیگه واسه خودت خانمی شدی مامان قربون قدو بالای خوشگلت بشه عزیزم دیروز من و بابائی صبح مرخصی گرفتیم و بردیمت اون واکسنی که عقب افتاده بود و برات زدیم مامان خیلی غصه داشت که واکسنت دیر شده بود  ولی خب خدارو شکر واکسنت و زدی همون اول که رفتیم تو اتاق معاینه فهمیدی جریان چیه یه جوری مامان و نگاه کردی و دل مامان بیچارت و بیشتر خون کردی خدارو شکر بعدش زیاد گریه نکردی و زودی یادت رفت اما مامانت دیگه داشت غش می کرد و خیس عرق شده بودعزیز دلم نمیدونم چرا انقد ضعیف شدم و کم طاقت از صبح دو تا دستام درد می کرد و همش استرس داشتم تا اینکه واکسنت و زدی دستام خوب شد و دلم آروم گرفت  دیگه طاقت یک لحظه گریت و ندارم بعضی وقتا به خودم میگم یه مادر باید خیلی قوی باشه اما نمیشه بهداشت بردنت واسه من و بابائی برنامه ای داره وقتی که واکسن ها رو میزنن همه مامانا با نی نی هاشون که در حال گریه کردنن خیلی ریلکس منتظر میشینن که به نوبت برن داخل اتاق و قدو وزن بچه هاشون و اندازه بگیرن اما امان از دست مامان حساس تویه جوری بغلت میکنم و پا به فرار میزارم که انگار دارم از دست اژدها نجاتت میدم و پا به فرار میزارم مسئولای بهداشت هم هر چی میگن وایسا باید قدو وزنش چک بشه من گوش نمیدم و میگم میبرمش پیش دکتر خودش  مگه بچم زیادیه یه ریز گریه کنه بترسه تو روحیش تاثیر میزاره  حالا نه اینکه بچه های دیگه روح و روان ندارن کلا" سوژه شده مامانت به خاطر همین هر ما ه میبرمت پیش دکترت تا قدو وزنت و اندازه بگیره و مامان خیالش راحت بشهچشمایشالا همیشه سالم باشی هروز بیشتر از روز قبل از بودنت از بزرگ شدنت لذت میبرم و خدارو روزی هزار بار شکر میکنم که تورو به ما داد عاشقتم .مامان و به خاطر تمام حساسیتاش ببخش بدون که تو قلب مامانی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)